آتریسا جون 106 روزگی
ما امروز(چهارشنبه 16 مرداد) با عمه فرانک اینا رفتیم شمال، مامانی هم با دایی امیرحسین که تهران زندگی میکنه و تا اون روز من و از نزدیک ندیده بود فقط عکسها و فیلمهام و دیده بود، هماهنگ کرده بود که اون هم بیاد شمال تا هم و ببینیم. جمعه صبح دایی من و دید و احساس کردم که خیلی از من خوشش اومده، همش میگفت که خودش از عکسهاش خوشگلتره راستی همش به من میگه کپلی! همین جا میخوام از دایی امیرحسین تشکر کنم و بگم مرسی که تو این مدت مامانی و راهنمایی کردی که چه جوری بهتر از من مراقبت کنه(آخه دایی امیرحسین پزشک و از وقتی که من بدنیا اومدم دکتر شبانه روزی من شده) باز هم مرسی!!! ...
نویسنده :
آتریسا جون
15:26